امروز در فراق تو برای من دیده به شب شد
ای دیده پاس دار ، که خفتن حرام شد
بیشِ احتمال ، سنگ جفا خوردنم نماند
کز رِقَت اندرون ضعیفم چو جام شد
افسوس خلق میشنوم در قفای خویش
کاین پخته بین که در سر سودای خام شد
شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام
جانم به آخر آمد و دفتر تمام شد
برچسب : نویسنده : 9shamsianc بازدید : 258